به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری«حوزه»، حضرت آيت الله حاج شيخ محمد تقي ستوده، در 14 ذيحجه سال 1340ق. مطابق با سال 1300 ش. در خانواده اي روحاني در اراك - كه آن وقت سلطان آباد نام داشت - از بيت علم و فضيلت، ديده به جهان گشود و در يك خانواده اي مذهبي زير سايه پدري فاضل، عالم و با فضيلت، رشد و نمو كرد، تا به سنين نوجواني رسيد. در سيزده سالگي پدرش از دنيا رفت، براي تأمين مايحتاج زندگي حدود دو سال در نزد يكي از بستگان در بازار، مشغول خريد و فروش شد؛ ولي علاقه به ادامه تحصيل او را بر آن داشت كه به تحصيل علوم حوزوي بپردازد.
* تحصيلات
وی در سال 1320ش. (در سن 20 سالگي) به مدرسه علميه حاج محمد ابراهيم وارد شد و تا ابتداي سال 1326 در همين مدرسه به تحصيل و مباحثه ادامه داد.
در آغاز سال 1326ش. به قم مشرف شده و وارد حوزه علميه قم گشت. قسمت ديگر دروس سطح را در محضر آقايان: حاج شيخ مرتضي حائري، آميرزا محمد مجاهدي تبريزي، آقا شيخ محمود علمي اراكي، آقا شيخ محمود عرب اراكي و حاج شيخ عبدالجواد جبل عاملي اصفهاني به پايان رساند.
پس از آن در دروس خارج فقه و اصول آیات عظام: بروجردي (ره)، سيد احمد خوانساري، سيد محمدرضا گلپايگاني، سيد محمد محقّق داماد، شيخ محمد علي اراكي شرکت کرد.
* بر كرسي تدريس
از مهم ترين امتيازات و توفيقات استاد ستوده، كه او را در اين جهت نمونه و ممتاز كرده، مسئله تدريس و شاگردپروري او در طول بيش از چهل سال است. به تعبير برخي، او نيم قرن بر كرسي تدريس نشست و به تربيت شاگرد پرداخت و با بياني روان و شيوا و نشاط بخش، توانست شاگردان زبده و برجسته اي پرورش دهد.
* شاگردان
صدها بلكه هزارها شاگرد فرهيخته از محضر درس او كمال استفاده را بردند و به راستي در شاگرد پروري و تدريس، بلكه در استاد پروري، نمونه و كم نظير و شايد بي نظير بود.
در ميان شاگردان، شخصيت هاي برجسته اي ديده مي شوند كه هر كدام خوشه چين باغستان تدريس او بوده؛ افرادي مانند آيات عظام و حجج اسلام:
1. سيد مصطفي محقّق داماد؛ 2. سيد محمدعلي علوي گرگاني؛ 3. محمد مهدي ربّاني املشي؛ 4. محمد مؤمن؛ 5. علي گرامي؛ 6. سيد علي محقّق داماد و... .
* اولین استاد و مدرّس نمونه
بر همين اساس وقتي كه شوراي مديريت حوزه علميه قم در سال 1376ش (1419 ق)، براي اولين بار خواستند مدرّس نمونه حوزه علميه قم را معرفي كنند، در ميان صدها مدرّس عالي مقام، آيت الله ستوده را برگزيدند.
آیت الله حسيني بوشهري، مدير اجرايي حوزه مي گفت: در مورد استاد نمونه، از هر كس پرسيديم، آيت الله ستوده را پيشنهاد نمود.»
آيت الله العظمي وحيد خراساني در مورد آيت الله ستوده گفتند: ايشان بر گردن حوزه خيلي حق دارد و اكثر آقاياني كه در قم تحصيل كرده اند، از متخرّجين (فارغ التحصيلان) درس ايشان هستند. او انسان نمونه اي بود.
* تأليفات و تحقيقات
1. تقريرات درس فقه و اصول آية الله العظمي حاج آقا حسين بروجردي (ره).
2. تقريرات درس اصول آية الله محقق داماد (ره) .
3. شركت در تدوين كتاب مهم «جامع احاديث الشيعه» تحت نظر آية الله العظمي بروجردي (ره).
* فضايل و ملكات اخلاقي
آيت الله ستوده از نظر تقوا و عمل، از انسان هاي ممتاز به شمار مي آمد. پارسايي و وارستگي و مقيّد بودن به آداب اسلامي و انجام وظيفه، اصول نخستين و هميشگي زندگي او را تشكيل مي داد به طوري كه شخصيّت هاي بزرگ، او را به اين عنوان مي شناختند؛ آن گونه كه اين جمله به زبان ها افتاد و معروف شد: «ستوده به راستي ستوده است».
آقاي ستوده حدود بيست سال قبل فرمود: «جسمم در اين دنيا است؛ ولي روحم در جاي ديگر است.» و يك بار در درس فرمود: «در همه عمرم دروغ نگفته ام».
* وظيفه شناسي
مرحوم عالم ربّاني آيت الله حاج شيخ مرتضي حائري به ايشان اصرار داشت كه درس خارج شروع كند؛ اما ايشان قبول نمي كرد و مي گفت: «وظيفه ام همين درس و بحث سطوح است كه انجام مي دهم» و مي گفتند: «آنچه را به حسب ظاهر، وظيفه و تكليف، تشخيص داده ام، عمل كرده ام و اگر اين درس ها به طور عميق خوانده شود، پايه هاي درس خارج استوار خواهد شد».
* اين خانه را به شما واگذار كردم!
اينجانب (ستوده) در خانه اي مستأجر بودم، صاحبخانه روزي آمد و گفت: مدت اجاره به سر آمده، خانه را خالي كنيد. من به سراغ خانه ديگر رفتم و اجاره كردم و به آن جا منتقل شدم. بعد از يك ماه همان صاحبخانه اول به منزل ما آمد و در را زد، رفتم در را باز كردم. او گفت: حاج آقا! من مي خواستم خانه را تعمير كنم، تعمير كردم. بيا اين كليد آن خانه است، اين خانه را به شما واگذار كردم مال خودتان باشد».
* نصف ثواب ساخت مسجد مال شما باشد!
يكي از تجّار متديّن (مرحوم آقاي حاج يدالله رجبيان) مسجدي عظيم در كنار مدينة العلم قم به نام مسجد امام حسن (ع) ساخت و براي آن خيلي خرج كرد. روزي نزد من آمد و گفت: حاج آقا! اين مسجد را مي بيني، من ساخته ام. گفته ام نصف ثواب آن مال شما باشد. در حالي كه من هيچ كاري در مورد اين مسجد انجام نداده ام».
* دیر آمدن به درس به خاطر رحلت دختر
يكي از شاگردان او مي نويسد: استاد ستوده، در مَدرَس زير كتابخانه مدرسه فيضيه، تدريس مي فرمود. يك روز اندكي ديرتر به مجلس درس آمد. معلوم شد در آن روز دختر كوچكش از دنيا رفته است. از شاگردان در مورد دير آمدنش معذرت خواست و گفتند: «فرزندم از دنيا رفته است و در حالي كه جنازه اش در وسط اطاق خانه قرار دارد، خودم را براي درس و بحث رساندم...».
* حتّي در روز رحلت همسرش نيز درس را تعطيل نكرد
يكي از شاگردانش مي گويد: روزي برف سنگيني باريده بود و هوا بسيار سرد بود. به يكي از دوستان گفتم: «شايد امروز درس استاد ستوده تعطيل باشد.» دوستم گفت: «خير، اگر سنگ هم ببارد، استاد ستوده درس را تعطيل نمي كند.» با هم به درس رفتيم، ديديم استاد براي تدريس آمده است. وی حتّي در روز درگذشت همسرش نيز درس را تعطيل نكرد.
*مبلّغ، سیّد نباشد!
آیت الله ستوده نقل کردند: روزي چند نفر از شمال به محضر امام خميني (ره) آمده بودند تا يك نفر روحاني را به روستاي خود براي تبليغ ببرند. به آقا عرض كردند: «سيّد نباشد.» امام فرمود: چرا؟ گفتند: اگر خُلقمان تنگ شد و خواستيم به او فحش بدهيم، سيّد نباشد كه بي احترامي شود!!.
* هِيْ نگوييد درس اخلاق بگويم
يكي از شاگردانش مي گويد: با جمعي از شاگردان پاي درس مكاسب استاد ستوده نشسته بوديم. ناگهان عده اي جنازه اي را از رو به روي جلسه درس حركت دادند. وي درس را رها كرد و با سخنان بسيار اثربخش فرمود: هِيْ نگوييد درس اخلاق بگويم؛ اين (اشاره به جنازه) درس اخلاق است؛ به فكر مرگ و معاد باشيم و گناه نكنيم.
* چراغ خانه پدر شما، كه عالم بزرگي بود، خاموش شد!
شاگرد دیگری مي گفت: روزي استاد ستوده در وسط درس خود گفتند: آيت الله العظمي آقاضياءالدين عراقي، فرزند يكي از علماي اراك بود. هنگامي كه پدرش از دنيا رفت، آقاضياء نوجوان بود و هنوز طلبه نشده بود. پيرمردي به آقاضياء رو كرد و گفت: اي واي! چراغ خانه پدر شما، كه عالم بزرگي بود، خاموش شد. آقاضياء پرسيد: منظور شما چيست؟ پيرمرد گفت: چراغ خانه پدر شما به علم روشن بود. او از دنيا رفت و تو هم كه راه او را ادامه ندادي؛ يعني طلبه نشدي. لذا از اين پس چنين چراغي در خانه او و نسل او روشن نيست.
همين سخن مايۀ عبرت آقاضياء شد. رگ غيرتش به جوش آمد و از همان وقت تصميم گرفت طلبه شود. وارد حوزه شد و به تحصيل پرداخت و از نظر علمي به مقامي رسيد كه جهان اسلام از فروغ علمش روشن شد.
* فرمایش مقام معظم رهبري در مورد استاد
آيت الله العظمی خامنه اي (مدّظلّه العالي) در مورد آیت الله ستوده فرمود: ايشان (آيت الله ستوده) به زهد و پاكدامني و طهارت معروف بودند.
* من كم خرج ترين عائله بر حضرت وليّ عصر (عج) هستم
استاد ستوده، نه تنها به مظاهر دنيوي و زخارف مادي دلبستگي نداشتند، كه بي اعتنا و روي گردان بودند. زندگي را با كمال سادگي و اكتفا به ضروريات آن مي گذراندند و مي گفتند: «نه اين كه خداي نخواسته بخواهم ادّعايي داشته باشم؛ من به جهت شأنم كم خرج ترين عائله بر حضرت وليّ عصر (عجّل الله تعالي فرجه الشريف) هستم.»
* از نگاه بزرگان
* آيت الله حاج ميرزا علي مشكيني خطاب به او مي گفتند: شما يك درس اخلاق شروع كنيد، همه ما شركت مي كنيم.
* آية الله حرم پناهي مي گفت: ايشان (آية الله ستوده) در زندگيشان نقطه ضعف نداشتند.
* به به از اين شانس مسجد!
روزي اُمناي مسجد رضائيه (كه آيت الله ستوده در آن اقامه جماعت مي نمود) به محضر مبارك حضرت امام خميني (ره) رسيدند، امام از آن ها پرسيد: پيش نماز مسجد رضائيه كيست؟ آن ها پاسخ دادند: آقاي حاج شيخ محمد تقي ستوده است. امام فرمود: «به به از اين شانس مسجد!».
* مرحوم آيت الله العظمي نجفي مرعشي (ره) در شأن ايشان فرمود: آقاي ستوده انسان عادّي نيست؛ ايشان كسي است كه در اين زمان، احدي از دست و زبانش آزار و اذيّت نديده است.
* آيت الله سيد محمد باقر ابطحي اصفهاني فرمود: «آقاي ستوده اهل اخلاص و عمل بود و از نظر باور نسبت به مبدأ و معاد و اعتقادات ديگر، راسخ بود. او مي گفت: من يقين دارم كه به بهشت مي روم؛ چرا كه آنچه را به حساب ظاهر، وظيفه و تكليف تشخيص داده ام عمل كرده ام. در مسئله ولايت هم هيچ شكي ندارم، پس اگر ما به بهشت نرويم كي برود؟!»
* حضرت آيت الله العظمي سيد احمد خوانساري (ره) فرمود: «آقاي ستوده، واقعاً ستوده است.»
* مرحوم حاج احمد - خادمِ خانه آيت الله العظمي بروجردي - به آقاي ستوده گفته بود: «آقا(آيت الله العظمي بروجردي) كمال وثاقت را نسبت به شما دارند.»
* حضرت امام خميني (ره) در اوائل مبارزات، در مورد كار مهمي، به آيت الله العظمي سيد محمد رضا گلپايگاني (ره) پيام مي دهند كه: «شخصي باتقوا و زرنگ براي اين كار مي خواهم.» آيت الله العظمي گلپايگاني (ره)، آيت الله ستوده را خدمت امام معرفي مي كنند.
حضرت آيت الله گلپايگاني، آقاي ستوده را به عنوان يكي از افراد صالح براي مرجعيّت، در نسل مراجع پس از خودشان، شايسته مي دانستند و به ايشان نظر داشتند.
* حضرت آيت الله صافي گلپايگاني پس از رحلت آقاي ستوده، فرمود: «ايشان(آيت الله ستوده) پاك از دنيا رفت، خدا كند ما هم مثل ايشان برويم».
* بعضي از شاگردان مرحوم آيت الله سيد عبدالكريم كشميري از ايشان سؤال كردند: شما حالتان براي مراجعات اخلاقي و عملي چنان كه مي فرماييد، مساعد نيست، به چه كسي مراجعه كنيم؟ آقاي كشميري در پاسخ فرمود: به آقايان؛ بهاءالدّيني، بهجت و ستوده.
* نصيحت ملكوتي
آیت الله ستوده می گویند: من وقتي كه افراد اصرار مي كنند و موعظه اي مي خواهند، مي گويم: زبان! زبان! بايد مواظب زبانتان باشيد. خيلي انسان بايد سنجيده حرف بزند. مرحوم خوانساري طوري بود كه اگر پنجاه سال با ايشان مي نشستي، درباره كسي يك كلمه نمي گفت يا خود را بر كسي ترجيح نمي داد... ايشان خيلي بر زبانش مسلط بود. زبان حفظش لازم است؛ چون جُرم زبان، سنگين است. اميرالمؤمنان علي (ع) درباره زبان مي فرمايد: «جِرْمُهُ صَغيرٌ وَ جُرْمُهُ ثَقيلٌ»؛ حجم و جسم زبان كوچك است، ولي جرم و گناه آن بزرگ است.
* رحلت و تشييع
عارضه سخت چشم و كهولت سن و بيماري موجب شد كه آيت الله ستوده، پس از پشت سر نهادن يك دوره بيماري، در 80 سالگي (به سال قمري) در روز يك شنبه 28 صفر الخير 1420 ق. روز رحلت پيامبر اكرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبي (ع)، (23 خرداد 1378ش)، ساعت 5 بعد از ظهر در بيمارستان كامكار به لقاء الله پيوست.
پيكر مطهر اين استاد فرزانه بعد از ظهر روز دو شنبه 29 صفر از مسجد امام حسن عسكري (ع) به سوي حرم حضرت معصومه (س) با حضور مراجع، علما، طلاب، رئيس دفتر مقام معظم رهبري و مردم، تشييع شد. پس از اداي نماز به امامت آيت الله العظمي شيخ حسين وحيد خراساني، در حرم حضرت معصومه (س) در مسجد موزه، به خاک سپرده شد.
منبع: ستارگان حرم، ج، 12، ص، 65-30، محمد محمدي اشتهاردي با تلخیص و ویراست
نظر شما